رجوی و سید علی دو لبه یک قیچی: خشونت

هر دو عاشق کشاندن بازی به زمین خشونت هستند، چرا که در آرامش و فضای باز سیاسی حرفی برای گفتن ندارند. اگرچه در ظاهر بزرگ ترین دشمن هم هستند، اما دائم به هم توپ پاس می دهند. خشونت های باند رجوی همیشه بزرگترین دلیل برای خفه کردن مخالفان سید علی بوده است. هر دو از اصلاحات بیزارند. هر دو از موسوی بیزارند. برای هر دو مهم نیست با چه ابزاری به خواسته های خود برسند. بمب و گلوله و توهین و تهمت و دروغ و تجاوز، همه چیز برای جنگیدن با جبهه مخالف آزاد است.
این دو طرز فکر اگر چه در ظاهر با هم مخالفند، ریشه های بسیار مشترکی دارند. این روزها از فضای رادیکال شده جنبش مردم ایران بسیار خوشحال هستند و عمله هایشان موج سواری می کنند و در لباس دوست سبزها را به خشونت ورزی دعوت می کنند. این روزها برای سبز ها روزهای بسیار حساسی است. آیا ما هم مانند آنها برایمان مهم نیست با چه ابزاری به خواست هایمان می رسیم؟ آیا یادمان رفته است پدر هایمان را که برای آزادی انقلاب کردند ولی از کوکتل مولوتف استفاده کردند؟ آیا ندیدیم از دل آن خشونت چه عجوزه ای به دنیا آمد؟
اجازه ندهیم با عنوان «دفاع از خود» ما را به بیراهه خشونت گری بکشانند. به خیابان بیائیم، اعتراض کنیم و اگر حمله کردند با تمام توان از خودمان و دیگران دفاع کنیم. و مگر تا امروز غیر از این کرده ایم؟ اما بدانیم مرز بین دفاع کردن از خود و خشونت ورزی را. آن لحظه که آغازگر خشونت باشیم ما هم برای ویرانی آینده ایران به گروه سید علی و رجوی پیوسته ایم. اگر چه در ظاهر به جنگ باشیم.