میرحسین را تنها نمی گذاریم (دعوت نامه)

برای همدردی با میر حسین موسوی و خانواده او در شب هفتم مرحوم پدرش، سه شنبه شانزدهم فروردین راس ساعت ۹ شب برای نیم ساعت چراغ های منزل و اتوموبیل، و تلویزیون هایمان را خاموش می کنیم و با فریاد یا حسین میر حسین، الله و اکبر و مرگ بر دیکتاتور صدایمان را به گوش او می رسانیم.

اطلاع رسانی از امروز تا سه شنبه، مخصوصا در روز سیزده به در، با هر روش ممکن و هر جا که همدیگر را می بینیم.
ما بی شماریم!

جشنواره هنری وبلاگی با عنوان «هنر اوباش سالار»

گروه نویسندگان وبلاگ سبز هشتم جامعه وبلاگی و جوانان هنرمند ایرانی را به یک جشنواره با عنوان «اوباش سالاری هنری» دعوت می نماید. این جشنواره شامل نوشته، داستان، شعر، طرح، عکس، کاریکاتور، انیمیشن و یا مستند های کوتاه، و همینطور موسیقی رپ خواهد بود. هدف اصلی آن به تصویر کشیدن تفاوت های «هنر اصیل» در خدمت مردم با «هنر اوباش سالار» در خدمت قدرت و استبداد می باشد. برای مصداق در مورد «هنر اوباش سالار» پیشنهاد می شود ازفیلم اخراجی ها و عوامل آن استفاده شود.

زمان: ارائه اثرها از هفته دوم فروردین ماه تا سیزدهم نوروز، و پس از آن...
مکان: فضای مجازی و حقیقی
شرایط: اثر می تواند با ذکر و یا بی ذکر نام هنرمند باشد
در ضمن شما را دعوت می کنیم تا این دعوتنامه را به دیگران نیز انتقال دهید. ذکر منبع نیاز نیست.

در صورت استقبال یک فضای مخصوص مجازی برای همه آثار در نظر گرفته خواهد شد تا جامعه بین الملل نیز برای دیدار از جشنواره دعوت شود. با آرزوی پیروزی در سال آگاهی تا رهائی

اخراجی ها را سبز کنیم - با روش آیکیدو

در ورزش رزمی آیکیدو شما یاد می گیرید چطور به جای مصرف کردن نیروی اضافی در مقابله و دفاع در برابر حریف، از نیروی خود حریف استفاده کنید و آن را به خودش بازگردانید. این فلسفه مقاومت در همه عرصه ها قابل اجراست. طبق این نگاه و برای بازگرداندن موج اخراجی ها به خود سیستم موارد زیر را پیشنهاد می کنیم و در ضمن از همه سبزها دعوت می کنیم پیشنهاد های دیگری هم طبق این فرمول ارايه دهند:

۱- قبل از پخش سی دی کپی شده یکی از موارد زیر را به فیلم اضافه کنید (قبل، بعد و یا در کنار فیلم):
- تصاویر شهدای سبز، زندانی ها، کشتارها و خشونت های اعمال شده توسط رژیم
- آمار های اقتصادی واقعی از دولت احمدی نژاد به صورت زیر نویس
- مقایسه مطالب عنوان شده در فیلم با واقعیت موضوع به صورت زیرنویس
- تهیه و اضافه کردن فیلم های مستند مانند مستند «از کودتا تا کودتا»

۲- فراخوان برای طراحی و پخش  طرح های گرافیکی و پوستر با عنوان «لمپن ها در خدمت استبداد» و یا «اوباش سالاری هنری»

۳- به خلاقیت خودتان و همینطور خلاقیت گروهی با دوستانتان اعتماد کنید

اخراجی های ۳: قیمت شرف شما چند است؟

یکی شرف خود را به ساندیس و تی تاپ می فروشد. یکی به معاملات پشت پرده.
اما دوساعت خندیدن به دلقک هایی که در خدمت اوباش چماقدار درآمده اند از ساندیس و تی تاپ هم ارزان تر است. مگر غیر از این است؟ امروز دهنمکی با پوسخند از شما می پرسد: شرف شما چند است؟

ما هستیم! اما فقط اینور آب

جناب آقای شهرام همایون و دوستان، اگر واقعا هستید لطفا تشریف بیاورید اینجا با هم باشیم. «ما هستیم» در اینجا مزه متفاوتی دارد. گاهی بوی گاز اشک آور می دهد. گاهی طعم باتوم و گلوله می دهد و گاهی هم انفرادی و زندان و شکنجه. اگر می خواهید باشید ما هم حرفی نداریم. لطفا تشریف بیاورید اینجا با هم لنگش کنیم. همین!

رجوی و سید علی دو لبه یک قیچی: خشونت

هر دو عاشق کشاندن بازی به زمین خشونت هستند، چرا که در آرامش و فضای باز سیاسی حرفی برای گفتن ندارند. اگرچه در ظاهر بزرگ ترین دشمن هم هستند، اما دائم به هم توپ پاس می دهند. خشونت های باند رجوی همیشه بزرگترین دلیل برای خفه کردن مخالفان سید علی بوده است. هر دو از اصلاحات بیزارند. هر دو از موسوی بیزارند. برای هر دو مهم نیست با چه ابزاری به خواسته های خود برسند. بمب و گلوله و توهین و تهمت و دروغ و تجاوز، همه چیز برای جنگیدن با جبهه مخالف آزاد است.
این دو طرز فکر اگر چه در ظاهر با هم مخالفند، ریشه های بسیار مشترکی دارند. این روزها از فضای رادیکال شده جنبش مردم ایران بسیار خوشحال هستند و عمله هایشان موج سواری می کنند و در لباس دوست سبزها را به خشونت ورزی دعوت می کنند. این روزها برای سبز ها روزهای بسیار حساسی است. آیا ما هم مانند آنها برایمان مهم نیست با چه ابزاری به خواست هایمان می رسیم؟ آیا یادمان رفته است پدر هایمان را که برای آزادی انقلاب کردند ولی از کوکتل مولوتف استفاده کردند؟ آیا ندیدیم از دل آن خشونت چه عجوزه ای به دنیا آمد؟
اجازه ندهیم با عنوان «دفاع از خود» ما را به بیراهه خشونت گری بکشانند. به خیابان بیائیم، اعتراض کنیم و اگر حمله کردند با تمام توان از خودمان و دیگران دفاع کنیم. و مگر تا امروز غیر از این کرده ایم؟ اما بدانیم مرز بین دفاع کردن از خود و خشونت ورزی را. آن لحظه که آغازگر خشونت باشیم ما هم برای ویرانی آینده ایران به گروه سید علی و رجوی پیوسته ایم. اگر چه در ظاهر به جنگ باشیم.

صد هزار بالن سبز در آسمان تهران

تصور کنید آسمان تهران را. سه شنبه بیست و چهارم راس ساعت ۵ عصر، وقتی صد هزار بالن سبز به آسمان می رود! تصور کنید تصاویر ویدئویی از این حرکت بی نظیر را در تمام رسانه های خارجی در روزهای بعد. تصور کنید شادی در دلهایمان را، آن لحظه که بی شمار بودن مان را به رخ ساندیسیان می کشیم. فقط تصور کنید، و سپس حرکت کنید. ما بی شماریم، و لیاقت ما بیشتر از این است که آغازگر خشونت باشیم.

اجازه ندهیم خشونت طلبان داخلی و خارجی جنبش ما را به بی راهه خشونت بکشانند. ما راه درازی را آمده ایم.

کشاندن بازی به زمین خشونت به نفع مردم نیست

تا اینجای بازی به نفع جنبش سبز و مردم است. دیکتاتور و عواملش به شدت از موضع ترس و ضعف برخورد می کنند. پشت ماسک قلدر مآبی شان دندان هایشان از ترس به هم کلید شده است. و هرچه بیشتر بترسند بیشتر ادای قلدرها را درخواهند آورد، این بسیار طبیعی است. اما جنبش سبز هم مثل همه جنبش های اجتماعی بی نقص نیست. وجود تنوع زیاد بین سبزها از یک طرف امر مثبتی است (برتری عددی)، ولی از طرف دیگر می تواند پاشنه آشیل جنبش سبز هم باشد.
این را می نویسم چون در آستانه چهارشنبه سوری صحبت هایی در مورد استفاده از خشونت و به آتش کشیدن موسسات دولتی و نظامی می شود. خشونت همان پاشنه آشیل جنبش سبز است. خشونت زمینی است که بازی در آن در دراز مدت کفه ترازو را به نفع دیکتاتور خواهد چرخاند. اجازه بدهیم خودشان از سر استیصال و ترس به اماکن عمومی حمله ببرند. در موارد گذشته هم هرگاه از این راه رفتند به ضرر خودشان تمام شد و نتوانستند بدنه جامعه را قانع کنند که سبزها خشونت طلب هستند. به خیابان بیاییم و با شدت اعتراض کنیم، اما اگر پا به زمین خشونت بگذاریم ناخواسته بیشتر از هر کس دیگری به دیکتاتور خدمت کرده ایم. و از انقلاب قبلی خود بیاموزیم که از دل خشونت جامعه ای دموکراتیک بیرون نخواهد آمد. در حقیقت تمرین دموکراسی واقعی یعنی پایبند ماندن به ارزش هایی که می خواهیم در آینده شاهد آن باشیم: صلح و عدم خشونت.

هفدهم اسفند برای زهرا رهنورد و فاطمه کروبی خواهیم آمد

دهم اسفند برای میرحسین موسوی و مهدی کروبی آمدیم، هفدهم اسفند و روز جهانی زن برای زهرا رهنورد و فاطمه کروبی خواهیم آمد. و نه تنها برای آنان، بلکه برای خودمان، تمام مادران، خواهران و دخترانمان که در این سی سال بی وقفه مورد بی احترامی قرار گرفته اند و حقوقشان پایمال شده است. و برای ایران مان که همیشه مادر بوده است.
و بسیار مهم است که دنیا را نیز خبر کنیم تا در این روز با ما باشند. بی دلیل نیست که دیکتاتور از حضور خبرنگاران بین المللی در خیابان های ایران وحشت دارد. او می خواهد تصویری وارونه از ایران و ایرانیان به جهان مخابره کند. این وظیفه ماست که در این چند روز دنیا را دعوت کنیم به حضور مشترک، همراه با ما، برای دفاع از زنان کشورمان و همینطور گفتن «نه» به استبداد.

روحانیت شیعه با شخص یزید مشکل دارد، نه با یزیدی گری

قرن ها پای منبر لعنت و نفرین بر یزید فرستادند و ما و پدرانمان را نیز به نفرین کردن واداشتند. اما نگو مشکل روحانیت شیعه با شخص یزید بوده است و نه فعل یزیدی گری. امروز که شخصی از صنف خودشان و در لباس پیامبر یزیدی گری می کند، حق را ناحق می کند و در امانت مردم خیانت می کند، در بیت المال را برای غارتگران باز می گذارد تا جان و مال و ناموس ملت را چپاول کنند. و سپس هر کس کوچکترین سوالی بپرسد گروگان کشی می کند و با تیغ و درفش پاسخ می دهد. جوانان آزادی خواه را به صلابه می کشد، و سگان محافظش در محلی مذهبی و عمومی خلخال که هیچ، شرف و انسانیت را یکجا لجن مال می کنند. نان از سفره مردم خود می دزدد تا تخت سلطانی اش را تا غزه و بیروت گسترش دهد. و روحانیت شیعه این همه را می بیند، که الحق ورای یزیدی گری است در چنین عصری، اما دم در نمی آورد.
نمی دانم، شاید آن حسینی که آقایان داستانش را می سرایند اگر در این دوران زنده بود مشغول تجارت شکر و کارخانه داری و ملک اندوزی می شد. واقعا نمی دانم. فقط حس می کنم اگر یک بار دیگر پای صحبت های و ناله های یک روحانی در مورد داستان حسین و یزید بنشینم باید به جای یزید بر خودم و اجداد خودم لعنت بفرستم. همین!