بی عملی خود را به گردن موسوی انداختن فراافکنی محض است

مسئول آنچه بر سر ما می آید خود ما هستیم. خود من و خود تو که این متن را می خوانی و نه هیچکس دیگر. چرا که من و تو اراده شخصی داریم و می توانیم با هم سرنوشت خودمان را عوض کنیم. اینکه می نشینیم و شعار می دهیم و دائم تقصیر را برگردن دیکتاتور و یا اصلاح طلبان و موسوی می اندازیم همه به علت حس ناتوانی درونی ماست. ما فرا افکنی می کنیم. و یک ملت فرا افکن همیشه به دنبال رهبر می گردد تا پشت سر او حرکت کند چرا که در صورت شکست می تواند همه چیز را برگردن او بیاندازد و خود را تبرئه کند.
اینچنین است که ملتی دائم مثل پاندول بین دیکتاتور و رهبر بعدی حرکت می کند. دیو می رود و فرشته در می آید و بلافاصله فرشته تبدیل به دیو جدید می شود و ... این چرخه فقط وقتی می تواند پایان یابد که ما نگاهی به درون خودمان بیاندازیم و آن دیو درونی خودمان را بیرون بیاندازیم. همان دیوی که به ما می گوید تقصیر همه مشکلات ما بر گردن دیکتاتور هاست و باید منتظر رهبری بمانیم تا شرایط را برای ما تغییر دهد. ما همه به همان دردی دچاریم که سید علی خامنه ای دچار است: دشمن را در بیرون از خود می جوئیم در حالی که دشمن اصلی خود مائیم. و گرنه موسوی به هزار زبان گفته است که همراه مردم است و نه رهبر. بی عملی و فرا افکنی از خود ماست. اما آیا جرات قبول کردن آن را داریم؟
  • آیا موسوی ما را مجبور می کند قبض آب و برق خود را بپردازیم؟
  • یک رسانه فقط با مخاطب خود زنده است. آیا موسوی ما را پای رسانه ضد ملی می نشاند؟
  • آیا اصلاح طلبان ما را مجبور می کنند از کالا های تبلیغی در تلویزیون ضد ملی استقبال کنیم و میلیارد ها به جیب سپاهیان بریزیم؟
  • آیا موسوی به ما گفته است فقط پای اینترنت شعار بدهیم و آگاهی نامه های کلمه و اعتماد ملی را بین همسایه های خودمان پخش نکنیم؟
  • آیا اصلاح طلبان تشویق مان می کنند که صدقات خود را در صندوق های کمیته امداد بریزیم که کاملا واضح است کجا خرج می شود؟
و هزار آیای دیگر که اگر با انصاف باشید می توانید خودتان کشف کنید.

Blog Archive